Dedicated to Blessed Holy-Spirit-Ahh of the Crucified Phoenix Shahid Saint Sayyed Hassan NasrAllah

3 months ago
117

تبریک و تسلیت میگم به همسفران عزیزم در کاروان فرشتگان فضایی-آخرة-ی عبور کننده از چند ایستگاه آخرِ «الزمان-و-زمین-و-هامون-و-همین-و-مادون-و-دنیا»،

یار و همرزم دوست داشتنی مان «حضرت کاتوزی-قدیس ققنوس سید حسن نصرالله عزیزمون» هم «☦️✝️🩸🍷🔥🐦‍🔥 فنا فانوس فینیش شد : سید سودا سوخته شد : سلاخی مقتول مصلوب شد : فدایی فدیه دهنده شد : خمس زکات ذبح قرض دهنده شد : قربانی مقرب شد : کفاره کافور پاک شد - صدیق صدقه دهنده شد : صادق تصدیق کننده شد : شهید شاهد شهد ریخته در شهادتنامه 🐦‍🔥🔥🍷🩸✝️☦️» شد و پرانش پروینی کرد و پرواز فارسی کرد و اسرائیل-سر-سوار-سربالا-پریدش به درونِ «🔥🐦‍🔥🔮🌝🌛🛸🛰👨‍🚀🪽 🐝📕 عیسی-قمر-قرآن-مهتاب-مصباح-میترا-مهر-بشقاب-پرنده-قرص-کامل-ماه-لانه-زنبور-نحل-ناری-کوه-زیتون-کوه-قاف-آشیانه-هما-ققنوس-بوته-آتشین-اهورامزدایی-سفینه-مادر-أُمُّ الْكِتَاب-افسانه-های-عاشقانه 📕🐝 🪽 👨‍🚀🛰🛸🌛🌝🔮🐦‍🔥🔥» مان و «جلد-جسد-لاشه-انعام-بدن-اندام-زندان-پیله-کالبد» اش را پاره کرد و آویزانش کرد و انداختش بر گردن و در گردنبند جمجمهایِ مصلوبان-مقتولانِ «☠ کالی-خالی : شکتی-سکته-سقط : دورگا-درگون : جنده بابل - فاحشه اژدها-اژدر-عشتروت-ایشتر-اژی-اهریمن-مار : گُندِه-جُنْد-ژوندی پتیاره - آفرودیت لاشی لیبرالیسم - الهه روسپی‌گری زنا فحشا سکس ربا ریا بطلان دروج-دروغگویی جنایت خونریزی - جنده ی سقوط آزاد لیبرال در چاه انهطاط اخلاقی ☠».

https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh728

دشمن خویشیم و یار آنک ما را می‌کشد
غرق دریاییم و ما را موج دریا می‌کشد

زان چنین خندان و خوش ما جان شیرین می‌دهیم
کان ملک ما را به شهد و قند و حلوا می‌کشد

خویش فربه می‌نماییم از پی قربان عید
کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا می‌کشد

آن بلیس بی‌تبش مهلت همی‌خواهد از او
مهلتی دادش که او را بعد فردا می‌کشد

همچو اسماعیل گردن پیش خنجر خوش بنه
درمدزد از وی گلو گر می‌کشد تا می‌کشد

نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان
عاشقان عشق را هم عشق و سودا می‌کشد

کشتگان نعره زنان یا لیت قومی یعلمون
خفیه صد جان می‌دهد دلدار و پیدا می‌کشد

از زمین کالبد برزن سری وانگه ببین
کو تو را بر آسمان بر می‌کشد یا می‌کشد

روح ریحی می‌ستاند راح روحی می‌دهد
باز جان را می‌رهاند جغد غم را می‌کشد

آن گمان ترسا برد مؤمن ندارد آن گمان
کو مسیح خویشتن را بر چلیپا می‌کشد

هر یکی عاشق چو منصورند خود را می‌کشند
غیر عاشق وانما که خویش عمدا می‌کشد

صد تقاضا می‌کند هر روز مردم را اجل
عاشق حق خویشتن را بی‌تقاضا می‌کشد

بس کنم یا خود بگویم سر مرگ عاشقان
گرچه منکر خویش را از خشم و صفرا می‌کشد

شمس تبریزی برآمد بر افق چون آفتاب
شمع‌های اختران را بی‌محابا می‌کشد

Loading comments...